فرمت فایل: docx
حجم فایل: 114 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 97
مبانی نظری هوش هیجانی وخودکارآمدی
قیمت فایل فقط 27,000 تومان
مبانی نظری هوش هیجانی وخودکارآمدی
توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع :انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل:WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
پیش گفتار:
در فصل دوم این تحقیق، به مبانی نظری و پیشینه تحقیق پرداخته شده است.
آنچه
که در این فصل به آن اشاره خواهد شد عبارت است از : مبانی نظری تحقیق (
شامل تعاریف ،مفاهیم،پیشینه،دیدگاه های نظریه پردازان و ...) درحیطه
متغیرها و واژگان استفاده شده در تحقیق و هم چنین مرور تحقیقات داخلی و
خارجی در انتهای فصل، که همراه با نتیجه گیری و جدولی از خلاصه این تحقیقات
ارائه شده است.
بخش اول :ادبیات پژوهش
خودکارآمدی
خودکارآمدی
اولین بار در دهه 1980 توسط آلبرت بندورا مطرح شد. خودکارآمدی از جمله
صفاتی است که بر اکثر جنبه های زندگی افراد تأثیر دارد. شناخت خود، افراد
را قادر می سازد تا بر افکار، احساسات و اعمال خود کنترل داشته باشند (
پاچارس ، 1986؛ به نقل ازفتاحی، 1382)
بدیهی است که تفکر، انگیزش،
احساسات و رفتار انسان در موقعیت هایی که به توانایی خود احساس اطمینان می
کند، متفاوت با رفتار وی در موقعیت هایی است که در آنها احساس عدم امنیت یا
فقدان صلاحیت دارد. درک انسان از خودکارآمدی بر الگوهای تفکر، انگیزش،
عملکردو برانگیختگی هیجانی فرد تأثیر می گذارد (شولتز ، 1990، ترجمه ی
کریمی و همکاران، 1384)
یکی از مشکلات تربیتی عصر ما نگرشهای کم بینانه ی
افراد به خصوص نوجوانان نسبت به خود است. شاید یکی از دلایل این باشد که
بیشتر جوامع موفقیت مدار هستند و برای توفیق و برتری ارزش قائلند و از همان
سالهای نخستین زندگی، کودکان را از لحاظ ویژگی های متفاوت (جسمی و روانی)
با یکدیگر مقایسه می کنند و مزیت هر یک را بر می شمارند. تحقیقات متفاوت
نشان داده است که نحوه ی نگرش فرد نسبت به خود در ایجاد شکست یا موفقیت وی
تاثیر دارد. همچنین عملکرد و نحوه ی تلاش و پیگیری افرادی که خود را انسانی
توانا و کارآمد و با استعداد می دانند بسیار متفاوت از کسانی است که خود
را ضعیف و بی استعداد می دانند (تاکمن، ساکستون 92ـ 1991. چانگ، 1990.
پاجارس، 1994. به نقل از کریم زاده، 1380). عوامل زیادی بر موفقیت افراد در
زندگی موثر است. خودکارآمدی به عنوان یک عامل شناختی می تواند به افراد
کمک کند و مسیر رسیدن به موفقیت را برایشان هموار سازد. بنابراین شناخت این
عامل اهمیت فراوان دارد. خود کارآمدی و عوامل موثر برآن سالهاست که در
مرکز توجه روانشناسان تربیتی و دیگر متخصصین آموزش و پرورش قرار دارد. در
سالهای اخیر، جهت گیری متخصصان و محققان این زمینه از عوامل رفتاری به سوی
جهت گیری شناختی تغییر یافته، انواع تعیین کننده های رفتار مانند اسنادها،
راهبردهای شناختی و فراشناختی یا حالتهای هیجانی توام با شناختها، نظام
خود، و خود ارزیابیها مورد تاکید قرار گرفته اند. در میان این دیدگاه ها،
دیدگاه شناختی اجتماعی که تعیین کننده های عمل را از لحاظ شناختی،
فراشناختی و انگیزشی بررسی می کنند، توجه قابل ملاحظه ای را به خود معطوف
داشته است. در این دیدگاه تاثیرات دو عامل انگیزشی یعنی باورهای افراد در
مورد توانایی خود (خود کارآمدی ادراک شده ) جهت گیری هدفی و یک عمل شناختی
ـ فراشناختی ـ یعنی راهبردهای یادگیری خود نظم دهنده مورد توجه خاص می
باشند (باندورا1993 به نقل از کریم زاده، 1380 ص: 1).
در زمینه
خودکارآمدی محققین بررسی های خود را در سه زمینه متمرکز کرده اند. در اولین
حوزه آنها به ارتباط این باورهای خودکارآمدی و انتخاب شغل و رشته تحصیلی
پرداخته اند یافته ها در دومین حوزه نشان می دهند باورهای معلم نسبت به
خودکارآمدی دانش آموزان در تمرینات آموزشی ارائه شده در کلاس و در نتایج
متفاوتی که دانش آموزان کسب می کنند تأثیر می گذارد. در سومین حوزه محققین
به بررسی همزمان باورهای خودکارآمدی دانش آموزان با دیگر ساختارهای انگیزشی
پرداخته اند که با پیشرفت تحصیلی همبستگی نشان داده اند (لنت و هاکت ،
1987به نقل از پاچارس،1996).
امروزه مطالعات بسیاری جهت بررسی فرآیند
خودکارآمدی و باورهای خودکارآمد انجام گرفته است، که هر کدام از آن ها
دیدگاه های مختلفی را در این زمینه مطرح نموده است. یکی از این دیدگاه ها،
نظریه شناختی اجتماعی بندورا است. بندورا یکی از نظریه پردازان دیدگاه
شناختی است که هیچ مکانیسمی را پر نفوذتر از خودکارآمدی در کنترل عملکرد
نمی داند. وی معتقد است که خودکارآمدی بر شیوه فکر کردن، احساس کردن و
برانگیختگی افراد تاثیر می گذارد. وی انتظارات ویژه کارآمدی را نسبت به
سایر انتظارات دارای نقشی حیاتی تر در انگیزش و عمل انسان می داند. از نظر
او افراد با باورهای قوی در مورد توانایی خود در مقایسه با افرادی که باور
ضعیفی از توانایی خود دارند در انجام تکالیف کوشش و پافشاری بیشتری به خرج
می دهند، در برابر موانع دیرتر تسلیم می شوند و از راهبردهای شناختی بیشتری
استفاده می کنند ( پاچارس، 1986؛ به نقل ازفتاحی، 1382).
مفهوم خودکارآمدی
مفهوم
خودکارآمدی تاریخچه نسبتاً کوتاهی دارد که نظریه شناخت اجتماعی آلبرت
باندورا (1997) با فعالیتهای بندورا ( 1977 ) آغاز می¬گردد که به باورها
یا قضاوتهای فرد به توانائیهای خود در انجام وظایف و مسئولیتها اشاره دارد.
وی در نوشته¬ای تحت عنوان "به سوی یکپارچه¬کردن تئوری¬های تغییرات رفتار"
به این موضوع اشاره کرد (پاجریس، 1996، بندورا ، 1986 )، خودکارآمدی یعنی
قضاوتهای افراد در مورد توانایی¬های خود (بندورا، 1986) که این باورهای
افراد نسبت به توانایی هایشان روی تلاش و پشتکار آنها اثر می گذارد. به
عبارتی خودکارآمدی عبارتست از باور فرد، در این خصوص که توانایی انجام
تکالیف را دارد یا خیر (میلن، شیرن، اوریل ، 2000 ، ص 101 ). خودکارآمدی
با توجه به احساس تفکر و عمل انسانها متفاوت است. (بندورا 1997 ).
خودکارآمدی عموماً در حوزه اختصاصی در نظرگرفته می¬شود، بدین معنا فرد
می¬تواند خود باوری نسبتاً محکمی در حیطه¬ها و دامنه¬های مختلف یا
موقعیت¬های عملکردی خاصی داشته باشد. اما برخی از محققین یک مفهوم عمومی از
خودکارآمدی متصور شده¬اند. این مفهوم به اعتماد کلی فرد به توانایی گذر از
دامنه وسیعی از خواست¬ها یا موقعیت¬های جدید بر می¬گردد. خودکارآمدی عمومی
بر پایه و اساس روشن شدن لیاقت و قابلیت فرد، برای کنارآمدن موثر با
بسیاری از موقعیت¬های تنش¬زا می¬باشد (شوارز و شولز، 2000 ).
به اعتقاد
بندورا (2001 ) خودکارآمدی مفهومی است که بواسطه آن تجربیات، توانایی و
تفکر افراد در یک مسیر ادغام می¬شود. خودکارآمدی و سایر نگرش¬های انتظاری
بطور مشترک دارای این واقعیت هستند که تمامی آنها، باورهایی در خصوص درک
توانایی فردی است، اما تفاوت آنها با خودکارآمدی در آن است که خودکارآمدی
ادراک قابلیتهای فردی به منظور دستیابی به عملکردها و نتایج موقعیت دیگر از
پیش تعیین شده می¬باشد، بنابراین خودکارآمدی از بابت باورهای انتظاری
متفاوت است (پاجریس، 1996).
پولر و همکاران (2002) بیان می¬کنند که
خودکارآمدی یا ادراک خودکارآمدی در برگیرنده احساس خوشاینده فرد در انجام
تکالیف است که بطور فراگیری با انگیزش و انجام موفقیت¬آمیز تکالیف در تمامی
انسانها مرتبط است.
اعتقاد یک نفر به قابلیتهای خود در سازماندهی و
انجام یک رشته فعالیتهای مورد نیاز برای مدیریت شرایط و وضعیتهای مختلف.
به عبارت دیگر، خودکارآمدی، اعتقاد یک فرد به توانایی خود جهت موفق شدن در
یک وضعیت خاص است ( بندورا،1977).
خودکارآمدی به قضاوتهای افراد در
رابطه با توانایی هایشان در به ثمر رساندن سطوح طراحی شده عملکرد اطلاق می
شود ( بندورا، 1996؛ به نقل از مجیدیان، 1381). به عبارت دیگر خودکارآمدی،
باورها و قضاوتهای افراد از توانایی هایشان در انجام تکالیف خاص در موقعیت
های خاص می باشد. بندورا شکل خاصی از انتظار را خودکارآمدی می نامد و بیان
می دارد که خودکارآمدی بر عقاید و باور های افراد برای اعمال کنترل بر
عملکرد خویش و بر رویدادهای موثر بر زندگی اشاره دارد( بندورا،1977).
بندورا
بیان نمود که در واقع واسطه میان دانش و عمل، خودکارآمدی می باشد. قضاوت
مردم درباره توانایی شان برای سازماندهی و اجرای امور، لازمه دستیابی به
عملکرد موفق است. این امر ربطی به راهبردهایی که فرد به کار میبرد ندارد،
بلکه داوری درباره آنچه میتواند انجام دهد مهم است (استینبرگ، 1998).
باور شخص در مورد تــوانایی هایش برای حصول سطوح تعیین شده خودکارآمدی می باشد ( ارمرود، 2006).
قضاوت
شخصی در مورد تواناییها، بر پایه ی ملاک های مهارتی، حس کفایت شخصی در
چهارچوبی خاص، تمرکز بر ارزیابی توانایی ها برای اجرای وظائف خاص، با توجه
به اهداف و استانداردها خودکارآمدی می باشد (استینبرگ، 1998).
خودکارآمدی
یک توانایی است که در آن خود مهارتهای رفتاری، عاطفی، اجتماعی، و شناختی
باید سازماندهی شده و برای اهداف بی شمار بطور موثر هماهنگ شوند بین داشتن
زیر مهارتها و توانایی ترکیب آنها برای انجام عملی در شرایط دشوار تفاوت
آشکار، وجود دارد. دوم حتی با وجودی که کاملاً می¬دانند چه کارکنند و
مهارتهای لازم برای انجام آن کار را دارند ، به نحو احسن در انجام کارها
موفق می¬شوند. کارآمدی شخص، جریانهای عاطفی، هیجانی و شناختی–که انتقال
دانش و تواناییها را با عمل ماهرانه تحت نفوذ دارند را فعال می-سازد.
نظریه
شناخت اجتماعی مبتنی بر الگوی علّی سه جانبه رفتار، محیط و فرد است. این
الگو به ارتباط متقابل بین رفتار، اثرات محیطی و عوامل فردی (عوامل شناختی،
عاطفی و بیولوژیک) که به ادراک فرد برای توصیف کارکردهای روان شناختی
اشاره دارد، تأکید می کند. بر اساس این نظریه، افراد در یک نظام علّیت سه
جانبه بر انگیزش و رفتار خود اثر می گذارند. باندورا (1997) اثرات یک بعدی
محیط بر رفتار فرد که یکی از فرضیه های مهم روان شناسان رفتار گرا بوده
است، را رد کرد. انسانها دارای نوعی نظام خود کنترلی و نیروی خود تنظیمی
هستند و توسط آن نظام برافکار، احساسات و رفتار های خود کنترل دارند و بر
سرنوشت خود نقش تعیین کنندهای ایفا می کنند( بندورا،1977).
بدین ترتیب،
رفتار انسان تنها در کنترل محیط نیست بلکه فرایندهای شناختی نقش مهمی در
رفتار آدمی دارند. عملکرد و یادگیری انسان متاثر از گرایشهای شناختی، عاطفی
و احساسات، انتظارات، باورها و ارزش هاست. انسان موجودی فعال است و بر
رویدادهای زندگی خود اثر می گذارد. انسان تحت تاثیر عوامل روان شناختی است و
به طور فعال در انگیزه ها و رفتار خود اثر دارد. بر اساس نظر «باندورا»،
افراد نه توسط نیروهای درونی رانده می شوند، نه محرکهای محیطی آنها را به
عمل سوق می دهند، بلکه کارکردهای روان شناختی، عملکرد، رفتار، محیط و
محرکات آن را تعیین می کند( بندورا،1977).
باندورا (1997) مطرح می کند
که خود کارآمدی، توان سازنده ای است که بدان وسیله، مهارتهای شناختی،
اجتماعی، عاطفی و رفتاری انسان برای تحقق اهداف مختلف، به گونه ای اثربخش
ساماندهی می شود. به نظر وی داشتن دانش، مهارتها و دستاوردهای قبلی افراد
پیش بینی کننده های مناسبی برای عملکرد آینده افراد نیستند، بلکه باور
انسان در باره توانائیهای خود در انجام آنها بر چگونگی عملکرد خویش مؤثر
است. بین داشتن مهارتهای مختلف با توان ترکیب آنها به روشهای مناسب برای
انجام وظایف در شرایط گوناگون، تفاوت آشکار وجود دارد. "افراد کاملاً می
دانند که باید چه وظایفی را انجام دهند و مهارتهای لازم برای انجام وظایف
دارند، اما اغلب در اجرای مناسب مهارتها موفق نیستند" (باندورا 1997).
خودشناسی
از طریق پردازش مهارتهای شناختی، انگیزشی و عاطفی که عهده دار انتقال دانش
و توانائیها به رفتار ماهرانه هستند، فعال می شود. بهطور خلاصه،
خودکارآمدی به داشتن مهارت یا مهارتها مربوط نمی شود، بلکه داشتن باور به
توانایی انجام کار در موقعیتهای مختلف شغلی، اشاره دارد.
باور کارآمدی
عاملی مهم در نظام سازنده شایستگی انسان است. انجام وظایف توسط افراد مختلف
با مهارتهای مشابه در موقعیتهای متفاوت بهصورت ضعیف، متوسط و یا قوی و یا
توسط یک فرد در شرایط متفاوت به تغییرات باورهای کارآمدی آنان وابسته است.
مهارتها می توانند به آسانی تحت تأثیر خودشکی یا خود تردیدی قرار گیرند،
در نتیجه حتی افراد خیلی مستعد در شرایطی که باور ضعیفی نسبت به خود داشته
باشند، از توانائیهای خود استفاده کمتری می کنند (باندورا، 1997). به همین
دلیل، احساس خودکارآمدی، افراد را قادر می سازد تا با استفاده از مهارتها
در برخورد با موانع، کارهای فوق العاده ای انجام دهند (وایت 1982).
بنابراین، خودکارآمدی درک شده عاملی مهم برای انجام موفقیت آمیز عملکرد و
مهارتهای اساسی لازم برای انجام آن است.
عملکرد مؤثر هم به داشتن
مهارتها و هم به باور در توانایی انجام آن مهارتها نیازمند است. اداره کردن
موقعیتهای دایم التغییر، مبهم، غیرقابل پیش بینی و استرس زا مستلزم داشتن
مهارتهای چندگانه است. مهارتهای قبلی برای پاسخ به تقاضای گوناگون
موقعیتهای مختلف باید غالباً به شیوه های جدید، ساماندهی شوند. بنابراین،
مبادلات با محیط تا حدودی تحت تأثیر قضاوتهای فرد در مورد توانائیهای خویش
است. بدین معنی که افراد باور داشته باشند که در شرایط خاص، می توانند
وظایف را انجام دهند. خودکارآمدی درک شده معیار داشتن مهارتهای شخصی نیست،
بلکه بدین معنی است که فرد به این باور رسیده باشد که می تواند در شرایط
مختلف با هر نوع مهارتی که داشته باشد، وظایف را به نحو احسن انجام دهد(
بندورا،1977).
مبانی نظری هوش هیجانی وخودکارآمدی
پیش گفتار:
در فصل دوم این تحقیق، به مبانی نظری و پیشینه تحقیق پرداخته شده است.
آنچه که در این فصل به آن اشاره خواهد شد عبارت است از : مبانی نظری تحقیق ( شامل تعاریف ،مفاهیم،پیشینه،دیدگاه های نظریه پردازان و ...) درحیطه متغیرها و واژگان استفاده شده در تحقیق و هم چنین مرور تحقیقات داخلی و خارجی در انتهای فصل، که همراه با نتیجه گیری و جدولی از خلاصه این تحقیقات ارائه شده است.
بخش اول :ادبیات پژوهش
خودکارآمدی
خودکارآمدی اولین بار در دهه 1980 توسط آلبرت بندورا مطرح شد. خودکارآمدی از جمله صفاتی است که بر اکثر جنبه های زندگی افراد تأثیر دارد. شناخت خود، افراد را قادر می سازد تا بر افکار، احساسات و اعمال خود کنترل داشته باشند ( پاچارس[1]، 1986؛ به نقل ازفتاحی، 1382)
بدیهی است که تفکر، انگیزش، احساسات و رفتار انسان در موقعیت هایی که به توانایی خود احساس اطمینان می کند، متفاوت با رفتار وی در موقعیت هایی است که در آنها احساس عدم امنیت یا فقدان صلاحیت دارد. درک انسان از خودکارآمدی بر الگوهای تفکر، انگیزش، عملکردو برانگیختگی هیجانی فرد تأثیر می گذارد (شولتز[2]، 1990، ترجمه ی کریمی و همکاران، 1384)
یکی از مشکلات تربیتی عصر ما نگرشهای کم بینانه ی افراد به خصوص نوجوانان نسبت به خود است. شاید یکی از دلایل این باشد که بیشتر جوامع موفقیت مدار هستند و برای توفیق و برتری ارزش قائلند و از همان سالهای نخستین زندگی، کودکان را از لحاظ ویژگی های متفاوت (جسمی و روانی) با یکدیگر مقایسه می کنند و مزیت هر یک را بر می شمارند. تحقیقات متفاوت نشان داده است که نحوه ی نگرش فرد نسبت به خود در ایجاد شکست یا موفقیت وی تاثیر دارد. همچنین عملکرد و نحوه ی تلاش و پیگیری افرادی که خود را انسانی توانا و کارآمد و با استعداد می دانند بسیار متفاوت از کسانی است که خود را ضعیف و بی استعداد می دانند (تاکمن، ساکستون 92ـ 1991. چانگ، 1990. پاجارس، 1994. به نقل از کریم زاده، 1380). عوامل زیادی بر موفقیت افراد در زندگی موثر است. خودکارآمدی به عنوان یک عامل شناختی می تواند به افراد کمک کند و مسیر رسیدن به موفقیت را برایشان هموار سازد. بنابراین شناخت این عامل اهمیت فراوان دارد. خود کارآمدی و عوامل موثر برآن سالهاست که در مرکز توجه روانشناسان تربیتی و دیگر متخصصین آموزش و پرورش قرار دارد. در سالهای اخیر، جهت گیری متخصصان و محققان این زمینه از عوامل رفتاری به سوی جهت گیری شناختی تغییر یافته، انواع تعیین کننده های رفتار مانند اسنادها، راهبردهای شناختی و فراشناختی یا حالتهای هیجانی توام با شناختها، نظام خود، و خود ارزیابیها مورد تاکید قرار گرفته اند. در میان این دیدگاه ها، دیدگاه شناختی اجتماعی که تعیین کننده های عمل را از لحاظ شناختی، فراشناختی و انگیزشی بررسی می کنند، توجه قابل ملاحظه ای را به خود معطوف داشته است. در این دیدگاه تاثیرات دو عامل انگیزشی یعنی باورهای افراد در مورد توانایی خود (خود کارآمدی ادراک شده[3]) جهت گیری هدفی[4] و یک عمل شناختی ـ فراشناختی ـ یعنی راهبردهای یادگیری خود نظم دهنده مورد توجه خاص می باشند (باندورا1993 به نقل از کریم زاده، 1380 ص: 1).
در زمینه خودکارآمدی محققین بررسی های خود را در سه زمینه متمرکز کرده اند. در اولین حوزه آنها به ارتباط این باورهای خودکارآمدی و انتخاب شغل و رشته تحصیلی پرداخته اند یافته ها در دومین حوزه نشان می دهند باورهای معلم نسبت به خودکارآمدی دانش آموزان در تمرینات آموزشی ارائه شده در کلاس و در نتایج متفاوتی که دانش آموزان کسب می کنند تأثیر می گذارد. در سومین حوزه محققین به بررسی همزمان باورهای خودکارآمدی دانش آموزان با دیگر ساختارهای انگیزشی پرداخته اند که با پیشرفت تحصیلی همبستگی نشان داده اند (لنت و هاکت[5]، 1987به نقل از پاچارس،1996).
امروزه مطالعات بسیاری جهت بررسی فرآیند خودکارآمدی و باورهای خودکارآمد انجام گرفته است، که هر کدام از آن ها دیدگاه های مختلفی را در این زمینه مطرح نموده است. یکی از این دیدگاه ها، نظریه شناختی اجتماعی بندورا است. بندورا یکی از نظریه پردازان دیدگاه شناختی است که هیچ مکانیسمی را پر نفوذتر از خودکارآمدی در کنترل عملکرد نمی داند. وی معتقد است که خودکارآمدی بر شیوه فکر کردن، احساس کردن و برانگیختگی افراد تاثیر می گذارد. وی انتظارات ویژه کارآمدی را نسبت به سایر انتظارات دارای نقشی حیاتی تر در انگیزش و عمل انسان می داند. از نظر او افراد با باورهای قوی در مورد توانایی خود در مقایسه با افرادی که باور ضعیفی از توانایی خود دارند در انجام تکالیف کوشش و پافشاری بیشتری به خرج می دهند، در برابر موانع دیرتر تسلیم می شوند و از راهبردهای شناختی بیشتری استفاده می کنند ( پاچارس، 1986؛ به نقل ازفتاحی، 1382).
مفهوم خودکارآمدی
مفهوم خودکارآمدی تاریخچه نسبتاً کوتاهی دارد که نظریه شناخت اجتماعی[6] آلبرت باندورا[7] (1997) با فعالیتهای بندورا ( 1977 ) آغاز میگردد که به باورها یا قضاوتهای فرد به توانائیهای خود در انجام وظایف و مسئولیتها اشاره دارد. وی در نوشتهای تحت عنوان "به سوی یکپارچهکردن تئوریهای تغییرات رفتار" به این موضوع اشاره کرد (پاجریس، 1996، بندورا ، 1986 )، خودکارآمدی یعنی قضاوتهای افراد در مورد تواناییهای خود (بندورا، 1986) که این باورهای افراد نسبت به توانایی هایشان روی تلاش و پشتکار آنها اثر می گذارد. به عبارتی خودکارآمدی عبارتست از باور فرد، در این خصوص که توانایی انجام تکالیف را دارد یا خیر (میلن، شیرن، اوریل[8]، 2000 ، ص 101 ). خودکارآمدی با توجه به احساس تفکر و عمل انسانها متفاوت است. (بندورا 1997 ). خودکارآمدی عموماً در حوزه اختصاصی در نظرگرفته میشود، بدین معنا فرد میتواند خود باوری نسبتاً محکمی در حیطهها و دامنههای مختلف یا موقعیتهای عملکردی خاصی داشته باشد. اما برخی از محققین یک مفهوم عمومی از خودکارآمدی متصور شدهاند. این مفهوم به اعتماد کلی فرد به توانایی گذر از دامنه وسیعی از خواستها یا موقعیتهای جدید بر میگردد. خودکارآمدی عمومی بر پایه و اساس روشن شدن لیاقت و قابلیت فرد، برای کنارآمدن موثر با بسیاری از موقعیتهای تنشزا میباشد (شوارز و شولز، 2000 ).
به اعتقاد بندورا (2001 ) خودکارآمدی مفهومی است که بواسطه آن تجربیات، توانایی و تفکر افراد در یک مسیر ادغام میشود. خودکارآمدی و سایر نگرشهای انتظاری بطور مشترک دارای این واقعیت هستند که تمامی آنها، باورهایی در خصوص درک توانایی فردی است، اما تفاوت آنها با خودکارآمدی در آن است که خودکارآمدی ادراک قابلیتهای فردی به منظور دستیابی به عملکردها و نتایج موقعیت دیگر از پیش تعیین شده میباشد، بنابراین خودکارآمدی از بابت باورهای انتظاری متفاوت است (پاجریس، 1996).
پولر و همکاران (2002) بیان میکنند که خودکارآمدی یا ادراک خودکارآمدی در برگیرنده احساس خوشاینده فرد در انجام تکالیف است که بطور فراگیری با انگیزش و انجام موفقیتآمیز تکالیف در تمامی انسانها مرتبط است.
اعتقاد یک نفر به قابلیتهای خود در سازماندهی و انجام یک رشته فعالیتهای مورد نیاز برای مدیریت شرایط و وضعیتهای مختلف. به عبارت دیگر، خودکارآمدی، اعتقاد یک فرد به توانایی خود جهت موفق شدن در یک وضعیت خاص است ( بندورا،1977).
خودکارآمدی به قضاوتهای افراد در رابطه با توانایی هایشان در به ثمر رساندن سطوح طراحی شده عملکرد اطلاق می شود ( بندورا، 1996؛ به نقل از مجیدیان، 1381). به عبارت دیگر خودکارآمدی، باورها و قضاوتهای افراد از توانایی هایشان در انجام تکالیف خاص در موقعیت های خاص می باشد. بندورا شکل خاصی از انتظار را خودکارآمدی می نامد و بیان می دارد که خودکارآمدی بر عقاید و باور های افراد برای اعمال کنترل بر عملکرد خویش و بر رویدادهای موثر بر زندگی اشاره دارد( بندورا،1977).
بندورا بیان نمود که در واقع واسطه میان دانش و عمل، خودکارآمدی می باشد. قضاوت مردم درباره توانایی شان برای سازماندهی و اجرای امور، لازمه دستیابی به عملکرد موفق است. این امر ربطی به راهبردهایی که فرد به کار میبرد ندارد، بلکه داوری درباره آنچه میتواند انجام دهد مهم است (استینبرگ، 1998).
باور شخص در مورد تــوانایی هایش برای حصول سطوح تعیین شده خودکارآمدی می باشد ( ارمرود، 2006).
قضاوت شخصی در مورد تواناییها، بر پایه ی ملاک های مهارتی، حس کفایت شخصی در چهارچوبی خاص، تمرکز بر ارزیابی توانایی ها برای اجرای وظائف خاص، با توجه به اهداف و استانداردها خودکارآمدی می باشد (استینبرگ،[9] 1998).
خودکارآمدی یک توانایی است که در آن خود مهارتهای رفتاری، عاطفی، اجتماعی، و شناختی باید سازماندهی شده و برای اهداف بی شمار بطور موثر هماهنگ شوند بین داشتن زیر مهارتها و توانایی ترکیب آنها برای انجام عملی در شرایط دشوار تفاوت آشکار، وجود دارد. دوم حتی با وجودی که کاملاً میدانند چه کارکنند و مهارتهای لازم برای انجام آن کار را دارند ، به نحو احسن در انجام کارها موفق میشوند. کارآمدی شخص، جریانهای عاطفی، هیجانی و شناختی–که انتقال دانش و تواناییها را با عمل ماهرانه تحت نفوذ دارند را فعال میسازد.
نظریه شناخت اجتماعی مبتنی بر الگوی علّی سه جانبه رفتار، محیط و فرد است. این الگو به ارتباط متقابل بین رفتار، اثرات محیطی و عوامل فردی (عوامل شناختی، عاطفی و بیولوژیک) که به ادراک فرد برای توصیف کارکردهای روان شناختی اشاره دارد، تأکید می کند. بر اساس این نظریه، افراد در یک نظام علّیت سه جانبه بر انگیزش و رفتار خود اثر می گذارند. باندورا (1997) اثرات یک بعدی محیط بر رفتار فرد که یکی از فرضیه های مهم روان شناسان رفتار گرا بوده است، را رد کرد. انسانها دارای نوعی نظام خود کنترلی و نیروی خود تنظیمی هستند و توسط آن نظام برافکار، احساسات و رفتار های خود کنترل دارند و بر سرنوشت خود نقش تعیین کنندهای ایفا می کنند( بندورا،1977).
بدین ترتیب، رفتار انسان تنها در کنترل محیط نیست بلکه فرایندهای شناختی نقش مهمی در رفتار آدمی دارند. عملکرد و یادگیری انسان متاثر از گرایشهای شناختی، عاطفی و احساسات، انتظارات، باورها و ارزش هاست. انسان موجودی فعال است و بر رویدادهای زندگی خود اثر می گذارد. انسان تحت تاثیر عوامل روان شناختی است و به طور فعال در انگیزه ها و رفتار خود اثر دارد. بر اساس نظر «باندورا»، افراد نه توسط نیروهای درونی رانده می شوند، نه محرکهای محیطی آنها را به عمل سوق می دهند، بلکه کارکردهای روان شناختی، عملکرد، رفتار، محیط و محرکات آن را تعیین می کند( بندورا،1977).
باندورا (1997) مطرح می کند که خود کارآمدی، توان سازنده ای است که بدان وسیله، مهارتهای شناختی، اجتماعی، عاطفی و رفتاری انسان برای تحقق اهداف مختلف، به گونه ای اثربخش ساماندهی می شود. به نظر وی داشتن دانش، مهارتها و دستاوردهای قبلی افراد پیش بینی کننده های مناسبی برای عملکرد آینده افراد نیستند، بلکه باور انسان در باره توانائیهای خود در انجام آنها بر چگونگی عملکرد خویش مؤثر است. بین داشتن مهارتهای مختلف با توان ترکیب آنها به روشهای مناسب برای انجام وظایف در شرایط گوناگون، تفاوت آشکار وجود دارد. "افراد کاملاً می دانند که باید چه وظایفی را انجام دهند و مهارتهای لازم برای انجام وظایف دارند، اما اغلب در اجرای مناسب مهارتها موفق نیستند" (باندورا 1997).
خودشناسی از طریق پردازش مهارتهای شناختی، انگیزشی و عاطفی که عهده دار انتقال دانش و توانائیها به رفتار ماهرانه هستند، فعال می شود. بهطور خلاصه، خودکارآمدی به داشتن مهارت یا مهارتها مربوط نمی شود، بلکه داشتن باور به توانایی انجام کار در موقعیتهای مختلف شغلی، اشاره دارد.
باور کارآمدی عاملی مهم در نظام سازنده شایستگی انسان است. انجام وظایف توسط افراد مختلف با مهارتهای مشابه در موقعیتهای متفاوت بهصورت ضعیف، متوسط و یا قوی و یا توسط یک فرد در شرایط متفاوت به تغییرات باورهای کارآمدی آنان وابسته است. مهارتها می توانند به آسانی تحت تأثیر خودشکی[10] یا خود تردیدی قرار گیرند، در نتیجه حتی افراد خیلی مستعد در شرایطی که باور ضعیفی نسبت به خود داشته باشند، از توانائیهای خود استفاده کمتری می کنند (باندورا، 1997). به همین دلیل، احساس خودکارآمدی، افراد را قادر می سازد تا با استفاده از مهارتها در برخورد با موانع، کارهای فوق العاده ای انجام دهند (وایت 1982). بنابراین، خودکارآمدی درک شده عاملی مهم برای انجام موفقیت آمیز عملکرد و مهارتهای اساسی لازم برای انجام آن است.
عملکرد مؤثر هم به داشتن مهارتها و هم به باور در توانایی انجام آن مهارتها نیازمند است. اداره کردن موقعیتهای دایم التغییر، مبهم، غیرقابل پیش بینی و استرس زا مستلزم داشتن مهارتهای چندگانه است. مهارتهای قبلی برای پاسخ به تقاضای گوناگون موقعیتهای مختلف باید غالباً به شیوه های جدید، ساماندهی شوند. بنابراین، مبادلات با محیط تا حدودی تحت تأثیر قضاوتهای فرد در مورد توانائیهای خویش است. بدین معنی که افراد باور داشته باشند که در شرایط خاص، می توانند وظایف را انجام دهند. خودکارآمدی درک شده معیار داشتن مهارتهای شخصی نیست، بلکه بدین معنی است که فرد به این باور رسیده باشد که می تواند در شرایط مختلف با هر نوع مهارتی که داشته باشد، وظایف را به نحو احسن انجام دهد( بندورا،1977).
قیمت فایل فقط 27,000 تومان
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 31 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 43
اصلاح در لغت عرب ضد افساد شمرده و اصلاح شیء بعد از آن افساد آن را به اقامه و برپاداشتن آن معنا کردهاند در فرهنگنامه سیاسی و اقتصادی و نیز در لغتنامة دهخدا، اصلاحات به مجموعة تغییرهایی گفته میشود که در جهت بهبود اوضاع اجتماعی، در چارچوب نظام تثبیت شده انجام میگیرد در قرآن کریم، واژة اصلاح و افساد و مشتقات این دو مکرر به کاررفته است در اصطل
قیمت فایل فقط 6,500 تومان
مفسد
به کسی گفته میشود که از تحقق آموزهها و احکام الهی جلوگیری کند.
علامة طباطبایی در ذیل آیة ۲۰۵ سورة بقره: و اذا تولی سعی فی الارض
لیفسدفیها؛ «و چون برگردد (یا ریاستی یابد) بکوشد تا در زمین فساد کند» –
که درباره منافقان وارد شده – مینویسد:
مقصود از فساد، فساد در تشریع
است؛ زیرا خداوند آن چه را در دین وجود دارد، برای اصلاح اعمال بندگان
تشریع کرده است تا در نتیجه آن، اخلاق و ملکات نفوس آنان را اصلاح کند و به
سبب آن، جان انسان و جامعة بشی اصلاح شود و انسانها به سعادت در دنیا و
آخرت دست یابند.
بر این اساس، اصطلاحات در قرآن نیز به معنای تغییر
در جهت بهبود اوضاع اجتماعی است؛ با این تفاوت که از دیدگاه قرآن، بهبود
وقتی پدید میآید که احکام خداوندا اجرا شود.
حضرت امیر (ع) نیز واژة
اصلاح و مشتقاتش آن را در خطبهها و کلمات خود مکرر به کاربرده و بیشتر
به معنای لغوی آن را اراده کرده است؛ ولی در موار دی که مقصود وی به
اصلاحات اجتماعی ناظر بوده، کلمة اصلاحات را در همان مفهوم قرآنیاش به
کار برده است. امام هدف از حکومت خود را چنین بیان میدارد:
بار
خدایا! تو میدانی، آن چه از ما سرزد، نه برای همچشمی بود و نه رقابت در
قدرت و نه خواستیم از این دنیا ناچیز چیزی افزون به چنگ آوریم؛ بلکه
میخواستیم نشانههای دین تو را که دگرگون شده بود، بازگردانیم و بلاد تو
را اصلاح کنیم تا بندگن ستم دیدهات در امان مانند و آن تعطیل شده بود،
جاری گردد.
قیمت فایل فقط 6,500 تومان
فرمت فایل: ppt
حجم فایل: 10892 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 282
مبانی سازمان و مدیریت نظریه های سازمان و مدیریت خلاقیت و نوآوری برنامه ریزی و مدیریت راهبردی سازماندهی و طراحی سازمان مبانی رهبری
قیمت فایل فقط 11,000 تومان
منبع:مبانی سازمان و مدیریت(علی رضاییان)
رئوس مطالب اصلی و عمده:
فصل 1- مدیریت و کارآفرینی
فصل 2- نظریه های سازمان و مدیریت (سیر رهیافت های علمی به مدیریت)
فصل 3- خلاقیت و نوآوری
فصل 4- تصمیم گیری و حل مساله
فصل 5- مبانی برنامه ریزی
فصل 6- برنامه ریزی و مدیریت راهبردی
فصل 7- عناصر و مفاهیم سازماندهی
فصل 8- سازماندهی و طراحی سازمان
فصل 9- هماهنگی
فصل 10- مدیریت منابع انسانی
فصل 11- مدیریت بازار و بسیج منابع سازمانی
فصل 12- مبانی رهبری
فصل 13- هدایت از طریق انگیزش
فصل 14- هدایت از طریق ارتباطات
فصل 15- مبانی کنترل
فصل 16- مدیریت بحران و سیستم های کنترل راهبردی
فایل پاورپوینت 282 اسلاید
قیمت فایل فقط 11,000 تومان
فرمت فایل: ppt
حجم فایل: 1117 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 22
علم نانو شیمی الگوی ساختارهای ذره نانوی فرامولکولی عناصر پایه در فناوری نانو
قیمت فایل فقط 6,000 تومان
علم نانو در شیمی
در این سینمار در مورد توانای گردهمای ذرات نانو- به کریستال های ثابت و قابل کنترل بحث می کنیم و همین طور
شناسایی فرامولکول ذرات نانو – برای تولید ساختارهای سربعدی منظم و ثابت به کار می رود. در این طرح مولکول
پنهان – مولکول های مهمان – برای تجمع ذره نانو کمک می کنند.
در این جا پارامترهای برگشت پذیر و نیروی پیوند سطح ذره های نانو که با دقت تنظیم شده طرح تجمع فرامو کربن به
طور گسترده آزمایش شده است.
به طور کلی در این جا: ساختارهای سربعدی ثابت و منظم و همین طور تجمعات کپسول با مورفولوژی و ابعاد کنترل شده
توسط خودگردآوری نزولی و صعودی و تولید نانوی بالا و پایین تشریح شده است.
تجمع کنترل شده و برگشت پذیر ساختارهای ذراتی نانور فراموکولی:
برای ذره نانوی منظم و ثابت – نیروی پیوندی کنترل شده و برگشت پدیر که بین هم کنش های مولکولهای میزبان و
مهمان روی می دهد جالب هستند.
ذرات نانوی - طلا و سیلیک – به صورت لایه های گردآوری شده طلا و سیلیک تجمع یافته است – توسط استفاده از
دندیمرهای که به عنوان چسب فرامولکول به کاربرده می شود – روی هم قرار می گیرند.
در حالی که ذرات نانوی دیگر – به طور مستقیم در بوردهای مولکولی – با شناسایی میزبان و مهمان جذب می شوند.
برای تشکیل مشبک های ذره ی تجمع یافته – باید ذره های داخلی نانو و ذره های سطح آن با دقت تنظیم شده باشد – تا
واکنش پذیری در سطح ذره و داخل ذره با هم شباهت داشته باشند.
قیمت فایل فقط 6,000 تومان
فرمت فایل: ppt
حجم فایل: 3401 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 45
بیوتکنولوژی کاربردهای بیوتکنولوژیک میکروارگانیسمها تولید Biomass روشهای اصلی افزایش تولید متابولیتهای اولیه پلی ساکاریدهای میکربی
قیمت فایل فقط 7,500 تومان
کاربردهای بیوتکنولوژیک میکروارگانیسمها
1- تولید سلولهای کامل یا توده زیستی (Biomass):
مواد تلقیحی (Inoculants):
حشره کشهای میکربی: Bacillus thuringiensis
کشتهای آغازکننده (Starter Cultures) برای تهیه لبنیات: Lactobacillus sp., Streptococcus cremoris
پروتئین تک یاخته (SCP): Probiotics
واکسنهای باکتریایی
2- تولید ترکیبات با وزن مولکولی پایین:
متابولیتهای اولیه
محصولات نهایی متابولیک: اتانول، استون، بوتانول، اسید لاکتیک
متابولیتهای اولیه اساسی: اسیدهای آمینه، ویتامینها، نوکلئوزیدها
متابولیتهای ثانویه: آنتی بیوتیکها، مایکوتوکسینها، پیگمانها
3- تولید ترکیبات با وزن مولکولی بالا:
پلی ساکاریدها
لیپیدها
پروتئینها (آنزیمها ، داروها ، فراورده های بیولوژیک)
4- فرایندهای وابسته به متابولیسم میکروارگانیسمها:
تغییروتبدیلات بیولوژیک (Biotransformations): استروئیدها، اسیدهای آمینه، سوربوز
تجزیه/ اکسیداسیون فاضلابها و مواید زاید سمی
استخراج مواد معدنی
فایل پاورپوینت 45 اسلاید
قیمت فایل فقط 7,500 تومان